خستگی از جنگ یعنی خستگی از اسلام

سخنرانی در جمع روحانیون کاروانهای حج و مسئولان وزارت ارشاد (فلسفه حج)
صبح ۲۵ مرداد ۱۳۶۲/ ۷ ذی القعده ۱۴۰۳ «۱»
دفاع مقدس و اقشار مردم,
خستگی از جنگ یعنی خستگی از اسلام

امروز اگر ما از این جنگ و از این دفاع مقدس، ما جنگ نداریم با کسی، ما دفاع داریم می‌کنیم از کشور خودمان. ما باز کشورمان تحت سلطه صدام هست یک مقداری از آن. مایی که داریم دفاع از اسلام می‌کنیم اگر خسته بشویم معنایش این است که ما از قرآن کریم دیگر خسته شده‌ایم، از اسلام خسته شده‌ایم. کدام یک از این افرادی که در این کشور هستند الا یک دسته اقلیت فاسد، خسته‌ هستند از این امور؟ این جوان‌های ما می‌دانند که اگر خدای نخواسته، صدام غلبه پیدا کند به این کشور چه خواهد کرد و با همه چیز مردم چه خواهد کرد. این جوان‌های غیوری که یک همچو احساسی دارند می‌نشینند تو خانه‌شان و می‌گویند که خسته شده‌ایم از جنگ؟! از چی خسته شده‌اند؟ از دفاع از نوامیسشان خسته شده‌اند؟! از دفاع از کشورشان خسته شده‌اند؟! از دفاع از اسلام خسته شده‌اند؟! از چه خسته شده‌اند؟ یک دسته هم نشسته‌اند هر کار صحیحی هم بشود آنها می‌گویند خراب است. هر خدمتی هم که دولت می‌کند آنها می‌گویند خراب است. آنها از اول دلشان می‌خواهد که وضع، این وضع نباشد، برگردد به آن زمان‌های رفاه نمی‌دانم چی که جوان‌ها تو قهوه خانه بروند و توی کاباره‌ها بروند و چه بکنند و پیرها هم مجالسی داشته باشند به عیش و نوش. اینها دلشان می‌خواهد این بشود و این خواب را نخواهید ترجمه‌اش را دید. این خواب تعبیر برای شما نخواهد شد.