اگر پاسدارهای اسلامی ما پاسداری از خودشان هم بکنند که در این خدمتی که هستند یک خدمت صادقانه، یک خدمت عاشقانه برای اسلام و یک خدمتی که مستقیم در راه اسلام باشد اگر بکنند، اینها پاسداری را حقش را عمل کردند... لهذا شما جوانها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و روحانیون که پاسدار احکام اسلام و قرآن هستند وظیفهتان زیاد و شغلتان شریف. شغل شغل شریف؛ برای اینکه پاسداری از اسلام یک شغل بسیار شریفی است؛ و مسئولیتش هم زیاد است. باید حفظ کنید این حدود و ثغور اسلامی را. فقط این نباشد که ما پاسدار هستیم، ما هم بگوییم ما روحانی هستیم، شما هم بگویید ما پاسدار، و خدای نخواسته به وظایفی که پاسداران و روحانیون باید عمل بکنند ما یکوقت خدای نخواسته نکنیم. باید همان طوری که مدعی هستیم ما که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهوری اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان ابتداءً مرزمان همان مرز اسلام باشد، راهمان همان راه مستقیم اسلام باشد؛ تا این ادعای ما پیش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمایید که مردم هم مطلع نشوند که ما بر خلاف داریم عمل میکنیم، خدا که میداند؛ در محضر خداست. در پیشگاه خدا ما نمیتوانیم آن وقت ادعا کنیم که ما پاسدار هستیم. برای اینکه ما که خودمان بر خلاف موازین اسلام خدای نخواسته عمل بکنیم، بعد بخواهیم ادعا کنیم که ما نگهبان اسلام هستیم، کسی که خودش بر خلاف اسلام عمل میکند نمیتواند بگوید من نگهبان هستم؛ یک کسی که خودش دزد است نمیتواند بگوید من نگهبان هستم، من پاسبان هستم. پاسبان وقتی دزد باشد پاسبان نیست؛ دزد است. پاسدار خدای نخواسته اگر بر خلاف موازین اسلام باشد، پاسدار نیست. این یک آدمی است که بر خلاف اسلام است.