حفظ چهره اسلام

سخنرانی در جمع پاسداران و روحانیون تربت حیدریه (نگرانی برای اسلام)
۱۳ تیر ۱۳۵۸/ ۹ شعبان ۱۳۹۹
پاسداران,
حفظ چهره اسلام

در کشتن حضرت سید الشهدا هیچ اشکال نبود برای اینکه مکتب را داشتند آنها از بین می‌بردند، و شهادت حضرت سید الشهدا مکتب را زنده کرد. خودش شهید شد، مکتب اسلام زنده شد؛ و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد ... و سید الشهدا هم چون دید اینها دارند مکتب اسلام را آلوده می‌کنند، با اسم خلافت اسلام خلافکاری می‌کنند و ظلم می‌کنند و این منعکس می‌شود در دنیا که خلیفه رسول الله دارد این کارها را می‌کند، حضرت سید الشهدا تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند؛ و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. پس کشتن، شهادت سید الشهدا چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت برای اسلام؛ اسلام را زنده کرد. اگر ما هم همه در این نهضتی که کرده بودیم، در این راهی که داشتیم می‌رفتیم برای مبارزه و معارضه، کشته می‌شدیم، آن هم اشکال نداشت؛ برای اینکه ما هم راهمان را رفته بودیم؛ کشته شده بودیم در راه اسلام. اسلام در خطر نبود؛ اسلام زنده تر می‌شد. اما حالا که دست ما افتاده است، حریف را بیرون کردید و خودتان قبضه کردید مملکت خودتان را، و خودتان دارید اداره می‌کنید و پاسدار هستید و آقایان هم پاسدار هستند. اگر در این وضع از ماها یک کار خلاف صادر بشود، خدای نخواسته روحانیون در بلاد اختلاف با هم بکنند، معارضه با هم بکنند، پاسدارها با هم اختلاف بکنند، به هم تفنگ بکشند، کمیته‌ها خلاف بکنند، دادگاه‌ها درست رسیدگی نکنند، امروز نمی‌گویند که اگر یک آقایی کاری بکند، بگویند ساواکی است؛ امروز می‌گویند روحانی است و روحانیین این‌اند. دیکتاتوری عمامه و کفش است! و مکتب ما آلوده می‌شود نه خودمان. خودمان مهم نیست؛ مکتبمان آلوده می‌شود. منعکس می‌کنند این اشخاصی که با کمال دقت کارهای ما را تحت نظر دارند، و با ما هم دشمن‌اند و با اسلام هم دشمن‌اند. نمی‌گویند که فلان آدم یک کار خلافی کرد؛ می‌گویند «رژیم هم الآن اسلامی شده و الآن هم اینها- همه- مدعی‌اند که ما پاسدار اسلام هستیم و ما نگهبان اسلام هستیم و روحانیون هم می‌گویند ما نگهدار اسلام هستیم، و این است وضعشان! پس معلوم شد که اسلام این طوری است»؛ این طور منعکس می‌کنند که «اسلام این است؛ و این آخوندها دروغ می‌گفتند که اسلام مکتب مترقی است؛ این است!»