باید بعضی از تجربیاتی را که در طول زندگی دارم، به شما بگویم: از وقتی که رضا خان در ایران بر سر کار آمد، من متوجه بودم و این طور میفهمیدم که هر چیزی که برای اسلام مفیدتر بود، حمله به آن بیشتر میشد. آن روز روحانیت مهمترین پایگاه ملت در مقابل اجانب بود، لذا، شدیدترین حملات به آن میشد. با شعر و نثر و هر چه داشتند، به آن حمله میکردند و برای اضمحلالش، درهای بعضی از ادارات را به روی آنان گشودند و در حوزهها و شهرها، به قدری آنان را در فشار قرار دادند که ما از صبح تا به شام در باغها زندگی میکردیم. با عاشورا و تبلیغات اسلامی شدیداً مخالفت کردند؛ چون میدانستند این پایگاهی است برای رسوایی حکومتها. حال، ضد انقلاب و اجانب علاوه بر روحانیت، به سپاه هم حمله میکنند. از این حملات انسان میفهمد که سپاه برای ایران و اسلام مفید است. سپاه باید بیشتر از این، تابع اسلام فقاهت شود و نقایص خود را جبران نماید تا برای اسلام و نهضت مفیدتر گردد ... باید سعی شود بین ائمه جمعه و سپاه پاسداران تفاهم باشد. اختلاف بین امام جمعه و سپاه امری عادی نیست، بلکه دستی در کار است و عدهای این کار را میکنند تا هم سپاه و هم روحانیت را تضعیف نمایند و با روش خاصی وارد شدهاند. باید اشخاصی را مامور کنید تا اگر در شهری اختلافی بین روحانیت و سپاه است، برطرف کنند.