اگر در قرآن مطالعه كنيد، مىبينيد كه آن قدر آيات در [مورد] جنگ هست كه وادار به جنگ است؛ وادار به جنگ با كى؟ با قدرتمندها. قرآن آياتِ زياد- يكى دوتا نيست- آيات زياد دارد در [مورد] جنگ، در كيفيت جنگ؛ و جنگهايى كه در صدر اسلام بوده است، بين قدرتمندها و بين پيغمبر اسلام بوده است؛ و قرآن يك كتابى است كه از آن تحرك بيشتر استفاده مىشود تا چيزهاى ديگر. يك كتابى است كه مردم را حركت داده است؛ از اين خمودى كه دارند حركت داده است و با همه طاغوتها درانداخته است قرآن.
... آن وقتى كه پيغمبر اكرم در حجاز بودند، قدرتمندهاى حجاز كه ابتداءً سر و كار داشته پيغمبر با آنها؛ يك دسته شان در مكه بودند كه تجار خيلى معتبر و قدرتمند بودند؛ يك دسته شان در طايف بودند كه آنها هم ثروتمندهاى آنجا بودند و قدرتمندهاى آنجا بودند، ابو سفيان و امثال اينها. اينها نظير حكام و سلاطين بودند و داراى همه چيز بودند، و پيغمبر اسلام با آنها درافتاد. وقتى كه تشريف آوردند به مدينه، با همين فقرا بودند ايشان؛ نه با ثروتمندها بودند براى خواب كردن جمعيت. با فقرا بودند براى بيدار كردن فقرا. اين فقرا را شوراندند به آن اغنيايى كه مال مردم را مىخوردند و ظلم به مردم مىكردند. جنگهاى پيغمبر زياد است و همه اين جنگها، جنگهاى با ثروتمندها و قدرتمندها و ظَلَمه بوده است.
... از آن طرف ما بايد ببينيم كه خوب، آنهايى كه اسلام را تبليغ كردند و از اول هم شما ببينيد كه [در راه اسلام مبارزه] مىكردند [چه كسانى بودند]، خود پيغمبر اسلام با كى جنگ كرد؟ با اين قدرتمندان مكه و قدرتمندهاى حجاز. بعدش خلفايى كه بودند، چه خلفايى كه ما قبولشان داريم، چه خلفايى كه ما قبول نداريم؛ آنها با [چه كسانى] جنگ [كردند]، آنها هم لشكر كشيدند با سلاطين ايران و سلاطين رُم و با اينها جنگ كردند؛ با سلاطين جنگ مىكردند، نه اينكه از قِبَل سلاطين مأمور بودند كه مردم را خواب كنند. آنها مأمور تحرك بودند؛ تحرك اينكه مردم مُسْلم و ضعفا را، مستضعفين را بشورانند بر اين اشخاصى كه دارند مال مردم را مىخورند. رُمىها و ... ايرانىها آن وقت محل ابتلا بودند. جنگها كردند با اينها، و فتح كردند آنجاها را براى مسلمين و براى اسلام؛ و ابداً اين مسأله مطرح نبوده است كه يك كسى بگويد كه بسازيد با اين دولتمندها، بسازيد با اين سلاطين؛ يك همچو مطلبى نبوده است در كار. هميشه جنگ بوده، خود پيغمبر اسلام و بعدش هم خلفاى پيغمبر.زمانى هم كه حضرت امير- سلام اللَّه عليه- بودند، ايشان هم مبتلا شدند به يك جنگ داخلى؛ كه مىديدند اگر اين جنگ داخلى را [دنبال] نكنند، اسلام را معاويه فاتحهاش را مىخواند. معاويه يك حكومت بود در شام؛ مثل سلاطين زندگى مىكرد، داراى لشكر و داراى همه [امكانات] بود. حضرت امير هم كه در رأس روحانيت و آقاى روحانيون است، ايشان هم كه وقتى مىخواهند جنگ بكنند، وقتى مىخواهند زندگى بكنند و خلافت را بشناسانند، نمىآيند مردم را خواب كنند تا قدرتمندها بيايند اينها را بخورند. ايشان هم جنگ مىكند؛ با كى؟ با معاويه كه در مركز شام نشسته و اسلام با بودن او در خطر است، و دارد مردم را استعباد كرده و ظلم مىكند.ائمه ما- عليهم السلام- كه همه شان كشته شدند، براى اين [بود] كه همه اينها مخالف با دستگاه ظلم بودند.