ما کارهایی داریم و ... احتیاج به همه. احتیاج به همه آقایان: به گویندگان، به نویسندگان، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم؛ برای اینکه یک مملکت خراب را نمیتواند یک قشر آباد کند؛ باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود. هر کس به هر مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است. یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد؛ این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد، جمعیت از آن [پدید میآید] مثل یک قطره است که وقتی که قطرههای دیگر به آن متصل شد سیل پیدا میشود؛ وقتی سیلها با هم متحد شدند. دریا درست میشود. این قطرهها خیال نکنند، انسانها خیال نکنند که خوب، از من که کاری برنمیآید! نخیر، از شما و من ... هر کدام به اندازه خودمان، به اندازه یک نفر، کار از ما میآید و به اندازهای که از ما کار میآید مسئول هستیم؛ یعنی امروز وضع طوری است- به طوری حساس است وضع مملکت ما- که اگر ما قصور بکنیم در ادای تکلیفمان مسئولیم. همه باید با هم، همه اقشار باید با هم [فعالیت کنند] ننشینید که دولت اصلاح بکند؛ دولت تنها نمیتواند. ننشینید که روحانیت این کار را بکند؛ روحانیت تنها نمیتواند. روحانیت ننشینند که مثلًا اقشار دیگر این کار را بکنند. از آنها هم تنها [بر] نمیآید؛ همه با هم. وقتی همه با هم شدند: یَدُ اللهِ مَعَ الجَمَاعهِ؛ «۲» جماعت وقتی که با هم شدند پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است؛ و مقصد وقتی الهی شد، مهم اینجاست که وقتی مقصدْ الهی شد، همه توجه به اسلام داشتند [پیش میبرند].