الآن وقت این است که ما با هم باشیم. و بعد هم نباید ما بگوییم چرا او نکرد؟ باید بگوییم خودمان هم باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه هم وادار کنیم دیگران بکنند. اما اشکالتراشی و- عرض بکنم که- تزلزلی در نهضت ما بشود، امروز صلاح هیچ یک از قشرهای ملت نیست.
امروز، هم دانشگاهی و هم من طلبه و هم آقا، که آقا هستند، و هم شما، که از آقایان هستید، و هم خانمها و همه ملت، امروز باید با هم برویم جلو، فردا هم با هم بسازیم. توقع نداشته باشید که ما بسازیم. خوب، ما چکاره هستیم؟ شما هستید، ما هستیم، دیگران هستند. نه من باید بنشینم بگویم که خانمها این کارها را انجام بدهند؛ نه خانمها بنشینند بگویند فلانی انجام بدهد. آنها به اندازه خودشان؛ ما به اندازه خودمان؛ شما به اندازه خودتان؛ دولت به اندازه خودش؛ ارتش به اندازه خودش؛ اداره به اندازه خودش. چیزی نیست که یک دولت بتواند انجام بدهد. آشفتگی آشفتگیای نیست که یک دولت بتواند؛ یا یک قشر از ملت بتواند. همه ما بگوییم که ما هیچ کاری نمیکنیم، دانشگاهیها بکنند، دانشگاهی نمیتواند بکند. دانشگاهی بگوید که ما هیچ کاری نمیکنیم، آخوندها بکنند، آخوندها هم هیچ. ما همه هر دو بنشینیم بگوییم تاجرها این کار را بکنند، کاسبها این کار را بکنند، ازشان نمیآید. ملت اگر چنانچه همه با هم نباشند، اگر دست به دست هم ندهند، اگر هر کس هر مقداری که ازش میآید کار نکند، این مملکت نمیتواند این آشفتگی را از دست بدهد. باید همهمان با هم. اگر همه با هم مشغول شدیم، پیروز میشویم؛ پیش میبریم.