لکن در همه جا باید این مطلب بشود که دو تا اصل را باید همه، همه قشرهای ملت مراعات کنند: یکی اینکه ادراک این را بکنند که ما اگر اقتصادمان تابع خارج باشد آن وقت یک روز میبینید که خارجیها نمیخواهند به ما چیزی بدهند، و وقتی که در را بستند ما باید تسلیم آنها بشویم که هر چه میگویند عمل کنیم. و این شایسته یک مملکت اسلامی، یک جمهوری اسلامی نیست که پیوسته به غیر باشد در اقتصادش، در گندمش، در جوش، در برنجش، در اینها. این باید با همت کشاورزها، با همت قشرهای متوجه، با همت دولت که کمک بکند به کشاورزها، و با اینکه همه احساس یک وظیفه بکنند. یک وقت این است که انسان میخواهد برای منافعش یک کاری بکند، گندم زیاد بشود که منفعت ببرد، خوب، این یک مسئلهای است که یک قدری هم اختیارش با خودش [است] آن نمیخواهد نمیبرد. یک وقت کشور شما در یک حالی واقع شده است که وظیفه شرعی الهی است که کارهایی بکنید که وابسته به غیر نباشید. الآن ما یک وضعی داریم که چنانچه خدای نخواسته خودکفا لااقل نشویم و نتوانیم خودمان خودمان را اداره بکنیم. خوب، آنها ما را تهدید کردند با این که حصر اقتصادی میکنیم. و آن دولتها هم بسیارشان با اینها موافقاند، و لو اینکه ملتها موافق نیستند. لکن خوب بعضیها موافقاند با اینها. و ما باید در عین حالی که به نظر من این هیاهوها هیچ واقعیتی ندارد، لکن ما چنانچه در سطح یک احتمال ضعیفی هم بدهیم باید مجهز بشویم. شما در حال جنگید الآن. یک جنگی است که جنگ اقتصادی است، و یک محاربهای است، یک محاربهای الآن ما بین اسلام و کفر است. محاربه اقتصادی یکیش است.