تاريخ اسلام واضح است. همه مىدانيد. شماها، كسانى كه اهل مطالعهاند، مىدانيد كه پيغمبر اسلام هم از همين توده بود. از همين تودهاى كه وقتى كه ظهور پيدا كرد و دعوت كرد، همين قريش با او مخالفت كردند؛ كه آن وقت گردن كلفتها همينها بودند، قلدرها همينها بودند، سرمايه دارها همينها بودند. و ايشان نمىتوانست در آنجا [مكه] اظهارى بكند. در كوه، در آن غار حرا مدتها همان جا بود و نمىتوانست بيرون برود؛ محبوس بود كَأَنّه. بعد هم از آنجا كه رفت به مدينه، در مدينه هم همين اشخاصى كه طبقه سوم بودند جمع شدند دور ايشان. ايشان وقتى مسجد را درست كرد- آن هم نه يك مسجد مجلل، يك مسجد خيلى محقر درست كرد- روى صُفه آن مسجد، كه يك صفهاى بود كه هيچى هم نداشت، آنجا بسيارى از اصحاب حضرت، از آنهايى كه ياران او بودند آنجا مىخوابيدند چون منزل نداشتند. در جنگهايى كه مىشد، يك خرما را از قرارى كه در تاريخ هست اين مىگذاشت دهانش در مىآورد مىگذاشت دهان او، او دهان او، او دهان او. اين طور اينها فاقد بودند. مع ذلك اينها بودند كه رفتند و قريش را و ساير گردن كلفتهاى ظَلَمه را سر جاى خودشان نشاندند. نه آنها اين را ايجاد كردند كه توده را خواب كند! اينها توده را بيدار كردند كه آنها را از بين ببرند.