ما چندین سال است که زحمت کشیدیم و دانشگاه را به ملّاها، به مدارس علوم قدیمه، به طلاب علوم قدیمه نزدیک کردیم؛ بازار را به این هر دو؛ بازار با آنها نزدیک بود با آن جهت، با دانشگاه نزدیک کردیم؛ این جبهههای مختلف را با هم نزدیک کردیم و همیشه سفارش کردیم به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشید تا بتوانید یک کاری انجام بدهید؛ اگر هر کدام یک جناح خاصی باشد، یک طرف خاصی بکشد و او طرف دیگری بکشد، این اول استفادهاش مال اجانب است. آنها الآن که دیدند یک وحدتی در ایران پیدا شده و رو به وحدت دارد میرود و ممکن است تمام جناحها با هم یک بشوند، و آن روزی که تمام جناحها با هم یک شدند فاتحه هم شوروی خوانده میشود و هم امریکا خوانده میشود و هم هر کشوری بخواهد دخالت کند در امور شما و هم این بساط ظلم و تعدی از بین میرود، وقتی که دیدند این طور شده است، باز افتادهاند توی کار برای اینکه جناحها را از هم جدا کنند، جبههها را از هم جدا کنند. باز فعالیت شروع شده از جانب دستگاه و از جانب اجانب و از جانب عمال آنها به اینکه آخوند را بگویند که نه، ما مثلًا فلان فرد را قبول داریم؛ این استثنائی است! «۳» لکن علمای دیگر را قبول نداریم. این یک نغمهای است که گاهی میکنند. من این را از اول گفتم که آقا اگر شما آخوند را استثنا کنید از جمعیت خودتان، هیچ کاری نمیتوانید انجام بدهید؛ برای اینکه تودهها با اینها هستند؛ اینها مظهر اسلامند، اینها مبیّن قرآنند، اینها مظهر نبی اکرمند. مردم اینها را این جور شناختهاند؛