در کار بودن دست غیبی

سخنرانی در جمع مردم قم و تاکید بر الهی بودن تحول در ملت‌
۱۷ فروردین ۱۳۵۸/ ۸ جمادی الاول ۱۳۹۹
وحدت و روش‌های ایجاد آن,
در کار بودن دست غیبی

که در انقلاباتی که در دنیا واقع می‌شود کم اتفاق می‌افتد- یا اتفاق شاید نیفتاده باشد- که این طور باشد که یک مطلبی را که در مرکز مملکت می‌گویند، همین مطلب در کوره ده‌های دور افتاده هم باشد؛ و آن مطلبی را که روشنفکران می‌گویند، همان را مردم بازار و کوچه و دهقان و کشاورز هم همان را خواستار باشد. من در آن وقت اطلاع پیدا کردم و بعضی را هم که از ایران می‌آمدند پیش من، به من اطلاع می‌دادند که قضیه خواست ملت ایران یک خواستی است که گسترش پیدا کرده حتی در آن قرا و قصبات دورافتاده‌ای که از همه جهات دورند. یک نفر که همین اواخر آمد پیش من گفت که من از دهات کمره «۱» و دهات چاپلق «۲» و لرستان، آنجاها رفتم و دیدم، و از آنجاها گردش کردم و دیدم و می‌آیم اینجا. و او گفت که تمام دهاتی را که من دیدم، دیدم که صبح که می‌شود، آن آخوند ده جلو می‌افتد و مردم ده دنبال او راه می‌افتند و راهپیمایی می‌کنند! و اسم از یک جایی برد که من آنجا رفتم، «قریه حسن فلک» این در اطراف کمره هست و قلعه‌ای است که شاید مثلًا آن وقتی که من‌ دیدم ده- پانزده خانوار در آن زندگی می‌کردند؛ کوچک بود و در کنار یک کوهی واقع شده بود و از آبادیها دور بود. این شخص گفت من آنجا هم رفتم، آنجا همان حرفها را می‌زدند که در تهران می‌زدند! این از گسترشی که در همه جای ایران به وجود آورد. و یک گسترش دیگری که راجع به گروهها و جماعات بود؛ بچه‌های دبستان- یا کوچکتر از آنها- همین وِرْدی «۳» را که همه مردم می‌گفتند، اینها هم می‌گفتند؛ کارگرها، کارفرماها، معلمین، اجزای دادگستری، ملّاها، طلبه‌ها، روشنفکران- همه- یک مطلب می‌گفتند و با هم بودند. من این را این طور فهمیدم که یک دست غیبی در کار است. انسان هر چه هم بخواهد مثلًا روشنگری داشته باشد و هر چه هم بخواهد یک همچو امری واقع بشود به این گسترش نمی‌تواند واقع بشود. من این طور فهمیدم که خدای تبارک و تعالی در این مساله نظر دارد و از آنجا اطمینان برایم پیدا شد که پیروزی هست. البته به این زودی و به این سهلی را نمی‌توانستم حدس بزنم.