معارضه اسلام با قدرتهای بزرگ

سخنرانی در جمع دانشجویان بابل (مقابله با مستکبرین- تجلیل از روحانیت)
۳۰ تیر ۱۳۵۸/ ۲۶ شعبان ۱۳۹۹
مواجهه مستضعفان و مستکبران,
معارضه اسلام با قدرتهای بزرگ

حالا در اسلام- كه حالا ما بحثمان در اين است- اين قدرتهاى بزرگى كه مى‌خواهند ماها را بچاپند، اينها آنى را كه معارض خودشان مى‌دانند اسلام است از اين جهت، اول حمله مى‌كنند به اصل اديان، مقصودشان هم حالا آن دينى كه گذشته و رفته نيست، مقصودشان اين است كه كلام را بكِشند به اسلام و بيايند بگويند كه اسلام هم يك دينى است كه مُخدِّر است. و حال آنكه ما وقتى تاريخ اسلام را مى‌بينيم، و بعد هم از زمان پيغمبر تا حالا درست اسلام را و كسانى كه اسلام را تبعيت كرده‌اند مطالعه كنيم، مى‌بينيم كه در صدر اسلام پيغمبر از همين طبقه پايين بوده است: و لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنفُسِهِم اين از خود اين طايفه پايين؛ نه اينكه انسان بوده. اين طايفه پايين، مؤمنين، خدا به اينها چيز داد ... كه از خود اينها يك كسى را كه هم مشرب باشند و بيايند با هم بنشينند و با هم بياشامند اينها و همان طورى كه پيغمبر در مسجد زندگى مى‌كرد و در همان مسجد با مردم معاشرت مى‌كرد و از همان مسجد هم تجهيز مى‌كرد جيوش را براى كوبيدن قدرتها، از همين جمعيت پيغمبر را انتخاب فرمود بر ضد آنهايى كه مى‌خواستند چه بكنند.