از آن طرف اسلام را در نظر مردم کوچک کردند، از این طرف روحانیون را در نظر مردم کوچک کردند، این دو قدرت را از ما گرفتند، آن وقت هر کاری میخواستند میکنند.
از آن طرف آمدند دانشگاهها را جدا کردند از روحانیین. در دانشگاه تبلیغات بر ضد روحانیون [کردند]. در مساجد و منابر و عرض میکنم که جاهای دیگر گروههای روحانی تبلیغات به ضد دانشگاه. نه برای اسلام بود که اینها میآمدند میگفتند دانشگاهیها مثلًا اشخاصی هستند کذا. خیر، این نبود. این نقشه بود. این یک مطلب حساب شده بود. میخواستند این دو قدرتی که میتواند کار بکند، دانشگاهی میتواند کار بکند، روحانی هم میتواند کار بکند، میخواستند این دو قدرت را از هم جدا بکنند. و جدا هم کردند. دانشگاه میرفتی، اسم روحانی نمیشد بیاوری- حالا نه، آن وقت- اسم معمّم را نمیشد بیاوری. در محیط روحانی هم میآمدی، اسم دانشگاهی را نمیشد برد. جدا کردند این دو قدرت را از هم. یعنی دو تا قدرت فعّالهای که میتوانست، اگر با هم پیوند کند، اساس این چپاولیها و این دستهایی که از خارج به این سفره یغما دراز شده اینها میتوانستند قطع بکنند، این دو طایفه را از هم جدا کردند. اینها یک نقشههایی بود.