الآن نقشه این است که شما را از هم جدا کنند. فهمیدند که این وحدت کلمهای که در ایران پیدا شده است، و شاید این دو قشر بودند که موجب یک همچو مطلبی شدند- قشر روحانی، منبریش، محرابیش، واعظش، گویندهاش، اینها. شماها هم خودتان و با نطقهای خودتان، با زحمتهای خودتان، مردم مجتمع شدند همه و این پیروزی حاصل شد- آنهایی که احساس کردند شکست خودشان را از این اجتماع. یک وقت این است که آدم میگوید اگر اینها با هم مجتمع بشوند ما شکست میخوریم؛ اما احساس نکردند؛ یک وقت این است که در خارج احساس [و] لمس کردند پیروزی شما را و لمس کردند شکست خودشان را، و لمس کردند که این شکست و آن پیروزی برای خاطر اجتماع شماهاست. الآن توطئه است برای اینکه شماها را از هم جدا کنند، دو قشر برادر را با هم مخالف کنند، دو قشر مغز متفکر را از هم جدا کنند، اگر از هم جدا بشوید، نه اینها ازشان کار میآید، نه شما. شما خیال کنید که دانشگاهی بدون این قشر میتواند کاری بکند، نه. اینها هم خیال کنند که همهاش ما هستیم و دانشگاهی نیست، نخیر اشتباه است. دو قشر باید با هم جوش بخورند، و آن تبلیغات خبیث چندین ساله را، که در صدد بودند شماها را از هم جدا کنند و شما را یک طرف قرار بدهند، شما دشمن باشید با اینها، اینها را هم یک طرف قرار بدهند و اینها هم دشمن باشند با شما، آنها هم این میانه بیایند استفادههای خودشان را بکنند و هیچ کس هم نباشد بگوید چرا. الآن بعد از اینکه اینها لمس کردند که یک همچو قدرتی وقتی پیدا شد، یک همچو وحدتی وقتی پیدا شد، این موجب این میشود که آنها شکست خوردهاند، پیدا شد و آنها را شکست داد. امروز توطئهها بیشتر و شاید دقیقتر باشد، و الآن توطئه است برای اینکه این قشر را از این قشر جدا کنند. در مشهد توطئهاش دارد پیاده میشود، در اصفهان هم شده است، در تهران هم هست، شاید قشرهای دیگر را هم فرو بگیرد.