حالا که دیدند یک بسیج عمومی شده است و مردم یک تحولی پیدا کردهاند، دانشگاهی دیگر از آخوند رَم نمیکند و آخوند هم از دانشگاهی؛ هر دو نشستهاند در یک محیط مدرسه فیضیه و با هم دارند نقشه میکشند که دانشگاه را درست کنند و- عرض میکنم که- جهات دیگر را درست کنند. اینها الآن وحشت برشان داشته است؛ اینها میگویند که اگر این دو تا قشر را از هم جدا بکنیم، بعد آخوند را از مردم جدا بکنیم، کار دیگر تمام است، دیگر یک همچو اجتماعی نمیشود پیدا بشود. از این جهت، الآن در هر جا که شما بروید، همان حرفهای زمان رضا خان دارد زمزمه میشود. از حلقوم آنهایی که ساواکی هستند و یا مثلًا فدای خلق هستند همه زمزمهها شروع شده است و هی هر که از هرجا [رد] میشود به آخوند یک حرفی میزند، نقی به آخوند میزند.