خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید. نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است که آنها قدمشان را پیش بگذارند. شماها سست بشوید عقبنشینی کنید، آنها یک قدم جلو بگذارند، آنها توطئهها را زیاد کنند. الآن چیزی نیستند لکن ممکن است که ماها هر چه عقب برویم، آنها جلو بیایند؛ توطئهها زیاد بشود؛ این ریشهها همه با هم مجتمع بشوند. ماها از هم متفرق بشویم، آنها با هم مجتمع بشوند؛ عکس آنی که با آن پیروزی حاصل شد تحقق پیدا کند. گروههای مختلف با هم مجتمع شدند، همه با هم همصدا شدند، و سد را شکستند. حالا که سد را شکستند، باز هم ما یک سد دیگری داریم؛ یک کارهای دیگری داریم.