وضع ممالك اسلامى، خصوصاً اين ممالكى كه داراى مخازن هستند مثل مملكت ايران- كه در رأس آنهاست- تقريباً اوضاع اينها مورد مطالعه اين قدرتمندها، اين دولتهاى ابرقدرت، ... بوده است. اوضاع شرق و اگر ملاحظه كرده باشيد در اين سياحهايى كه از اينها از شايد سيصد سال پيش از اين- كه راه يافتند به شرق- سياحهايى كه از اينها آمدند به اسم سياحت؛ اينها يك مأمورين سياسى بودهاند براى مطالعه اين ممالك شرق. در ايران اينها مىآمدند و در تمام شهرها، دهات، همه اينها را مطالعه مىكردند. بيابانها، حتى آن بيابانهايى كه هيچ آب و علفى نداشتند، اينها با تحمل زحمتهاى فراوان، با شتر در آن وقت مىآمدند و با كاروانها حركت مىكردند و اوضاع جغرافيايى اين ممالك را و مهمتر براى آنها، آن مواردى كه مخازن، هر مخزنى: مخزن طلا، مس، نفت، گاز، هر چه بوده؛ اينها دقيقاً مطالعه كردند و نقشهبردارى كردند؛ و مواردى كه در اين ممالك و آنچه ما مىدانيم در ايران، آن مواردى كه داراى يك [منبعى] بوده است كه براى آنها مفيد بوده است؛ آنها را نقشه برداشتند، علامت گذاشتند، نشانه گذاشتند، يادداشت كردند و ضبط است پيش آنها.
قبل از اينكه امريكا پايش باز بشود به اين ممالك؛ مقدم بر همه، انگليسها بودند و روسها هم بودند و بعضى ممالك ديگر. در هر صورت، اين ممالك ما، اين ممالك شرق از قريب سيصد سال يا يك قدرى بيشتر، مورد بررسى اينها و طمع اينها بوده است؛ منتها هر چه جلوتر آمده است، كارشناسهاى آنها بيشتر تخصص پيدا كردهاند و بيشتر آمدهاند در اينجا، در اين ممالك، و تمام اينها، آنها اطلاعاتشان از خود اهالى آن مملكت بيشتر است. اطلاع بر روحيه مثلًا ايلاتى كه ما در ايران داشتيم؛ مثل ايل بختيار [ى]، مثل ايل قشقايى، اينها و امثال اينها، شاهسونها مطالعاتى داشتند؛ براى اينكه به دست بياورند روحيه اينها چه جور است، تا چه حد مىتواند اين ممالك از اينها استفاده ببرد؛ و مطالعاتى هم راجع به شهرستانها و دهات؛ تمام دهاتى كه در ايران هست، از آن دهات بسيار دور افتاده و كوهستانى تا آخر، اينها تمامش را اطلاع دارند؛ يعنى كارشناسها را فرستادند، همه اينها، هم نقشهبردارى شده است و هم هر چه دارد در آنجا، هر كجا چيزى در آن پيدا مىشود كه براى آنها دندانگير است، از آن يادداشت برداشتند و خودشان را مهيا كردند براى غارت؛ منتها اين كسانى كه در رأس بودند، از سلاطين يا از رؤسا كه در رأس بودند، مختلف بودند در رساندن منافع به اينها؛ گاهى اشخاصى بودند كه تا آن حد خيانتكار نبودند، و گاهى هم خيانتكارْ زياد بودند كه به همه ابعاد تسليم شدهاند.
من در همدان يكوقت بودم، يك نفر از دوستان من يك نقشهاى آورد، نقشه بزرگى شايد مثلًا يك متر در يك متر، و آن نقشه هم مال همدان بود؛ دهات همدان. تمام در آنجا آن طور كه او مىگفت، مىگفت تمام [منابع زيرزمينى] دهات همدان در اينجا ثبت است؛ و در آن نقطههايى بود زياد. نقطههايى در آن ورقه با رنگ ديگرى بود كه زياد بود. آن شخص- كه آشناى ما بود- گفت كه اين نقطههايى كه در اينجاها گذاشتند علامت اين است كه در زير اين نقطه و اين دهى كه در اينجا هست، يك چيزى پيدا مىشود، حالا يا يك معدن مسى، نفتى و ... پيدا مىشود كه الآن هيچ چيزش تا حالا درنيامده و آنها مىدانند كه [در] كجا چه است. در هر صورت، با نقشه از اول وارد شدند و احوال و اوضاع ممالك شرق را و مملكت ايران [را] كه الآن مورد ابتلاى ماست- با نقشه اينجاها را، همه چيزش را تعيين كردند.