یک دسته هم نشستهاند هر کار صحیحی هم بشود آنها میگویند خراب است. هر خدمتی هم که دولت میکند آنها میگویند خراب است. آنها از اول دلشان میخواهد که وضع، این وضع نباشد، برگردد به آن زمانهای رفاه نمیدانم چی که جوانها تو قهوه خانه بروند و توی کابارهها بروند و چه بکنند و پیرها هم مجالسی داشته باشند به عیش و نوش. اینها دلشان میخواهد این بشود و این خواب را نخواهید ترجمهاش را دید. این خواب تعبیر برای شما نخواهد شد.
...آن تحولی که در جوانهای ما پیدا شده است که از کابارهها کشیده شدهاند به میدان جنگ با کفار، از مراکز فساد کشیده شدند به مراکز صلاح و دعا و نیایش، بانوان ما که آن طور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر کشور مشغول تعلیم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فی سبیل الله. چی میخواهید بشود؟ آقایان چرا چشمهایتان را هم گذاشتهاید و گوشهایتان را به بوقهای امریکا و اروپا باز کردهاید؟ چشمهایتان را باز کنید ببینید چه خبر شده است در ایران. دیگران باید بگویند؟ گاهی هم میگویند البته. شماها که باید تبلیغ کنید از این اسلام، تبلیغ کنید از این دیانت، تبلیغ کنید از این کشور، دفاع کنید از این کشور با قلمتان، با صحبتتان، با چی، هی اشکال، اشکال، اشکال، برای چی؟ شما چی کم دارید که اشکال میکنید؟ این مردم، این مستضعفین، این بیچارهها، این جنوب شهریهای همه کشور ما این طور دارند جانفشانی برای اسلام میکنند و هیچ هم اظهار خستگی نکردهاند. الآن هم وقتی که میبینید فوج فوج حرکت میکنند به جبههها برای جنگ و برای دفاع از اسلام، اینها ملت نیستند؟ این جوانها که دارند میروند جزء این ملت نیستند؟ ملت اینجا، ملتی باشد که از امریکا باید بیاید؟ بیدار بشوید یک قدری، توجه کنید یک قدری به مسائل.