صدام ماه مبارک رمضان را خواسته است که جنگ موقوف باشد برای اینکه ایشان به عباداتش برسد. و این ماه- تعبیرات آنها این است- این ماه خداست، این ماهی است که برای عبادت است. بعضیشان هم میگویند این ماهی است که جنگ در او حرام است. این هم معلوماتشان است. میگوید پیغمبر به کفار هم مهلت میداد، آتش بس میکرد. پیغمبر اکرم به منافقین هم مهلت میداد؟ پیغمبر اکرم اگر چنانچه منافقین میآمدند و میگویند به ما مهلت بدهید، ما دیگر مسلمان هستیم، و ما با شما هستیم، و مهلت بدهید میخواهیم عبادت و نمیدانم چه بکنیم، و میدید که دارند توطئه میکنند، و میخواهند که خودشان را قوی کنند به این مهلت و هجوم کنند، باز هم پیغمبر مهلت میداد؟ پیغمبر به کفار مهلت میداد برای اینکه کفار مطلبشان معلوم بود، آنها پروندهشان واضح بود و روشن. اما به منافقین که در ظاهر میخواهند عبادت کنند و مثل آنهایی که در زمان حضرت امیر- سلام الله علیه- بودند و پینه هم در جبینهاشان بود، به یک همچو اشخاصی هم مهلت میداد؟ مهلت برای او جایز بود که به توطئه گرها مهلت بدهد که دست و پای خودشان را جمع کنند و حمله بالاتر بکنند؟ ما که میشناسیم اینها را، ما که حزب بعث را میشناسیم، ما که صدام را میشناسیم، ما که میدانیم که او برای اصلاح هیچ وقت دستش را دراز نکرده، او با اسم اصلاح میخواهد افساد کند؛ میخواهد ما را اغفال کند، به دنیا هم بگوید که ببینید من چه آدم سالمی هستم، ماه مبارک که برای روزه است و برای نماز است و برای اطاعت خداست دیگر ما جنگ نکنیم. دریاها را دیگر لا اقل چیز نکنیم تا اینکه نفتها را صادر کند و اسلحهها را هم وارد کند و هیچ که هم مزاحمش نباشد، و همان بین رمضان اگر خودش را دید که قوی است، حمله کند.
کدام عاقل این را میپذیرد؟ این ملتی که جوان داده است، اعم از اینکه کشته شدند و شهید شدند یا معلول شدند، و حالا رسانده است به اینجایی که طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و مهلت بدهد که شما دست و پایتان را جمع کنید و حمله کنید و عربستان درست کنید و نمیدانم «خوزستان» را «عربستان» کنید و امثال اینها؟