صدام هم که میبینید که وضع روحیاش یک وضع جنونآمیزی شده است که هر وقت شکست میخورد در میدان از دور میایستد و کشور ما را، جوانهای ما را، بچههای ما را مورد موشکهای دوربرد میکند. و دیدید که با دزفول، سابق و حالا همین دیروز و امروز چه کرده است، و با مسجد سلیمان چه کرده است، و با مریوان و بانه چه کرده است. ما در جنگ بر او غلبه کردیم و او نمیتواند مقابله کند. و او با شرارت به مردم عادی، به مردم بیپناه، به اینها تجاوز میکند. و عجب این است که در یکی دو سه روز پیش از این، قبل از این جنایت، گفت که ما- به یکی از مسئولین آنها گفتند که، یا شاید خود صدام هم بود که- ما به سازمان بین المللی یا یکی از همین سازمانها گفتیم که ما حق خودمان را برای اینکه همه نقاط ایران را بکوبیم حفظ کردیم و ما این کار را میکنیم. و سازمان بین المللی هم که باصطلاح برای حفظ حقوق بشر است سکوت کرد و با این سکوت او را تشویق کرد به یک همچو جنایتی. او نمیتواند به نظامیهای ما صدمه بزند، لکن از دور میتواند که موشک بیندازد! موشکهای دوربرد را بیندازد. همان موشکهایی که قدرتهای بزرگ به او دادند، قدرت امریکا و شوروی به او دادند، او را از دور بیندازد و خانههای مظلومین را به سر خود و بچههاشان خراب کند، و رجزخوانی کند که ما چه کردیم و چه کردیم، چقدر کشتیم. این رجزخوانی ندارد که یک دسته مظلومی که، زن و بچهای که در خانههای خودشان خوابیدهاند، شما با موشکی که از خارج ایران میاندازید آنها را بکشید. از آن طرف هم عربده میکشد که خاک عراق هیچ از دست نرفته و یک وجبش ایرانیها وارد نشدند، در صورتی که 700 کیلومترش را الآن وارد شدهاند و ان شاء الله بعدها هم امید است که تتمیم بشود.