مملكت مال خود شماست؛ مال جوانهاى ماست. مملكت مال اين زاغهنشينان اطراف تهران است. كه من خدا مىداند براى اينها غصه مىخورم. و براى اينها تا حالا فكرى نشده. مملكت مال اينهاست. نهضت را اينها پيش بردهاند. در يكى از روزهايى كه تلويزيون نشان مىداد اطراف تهران را، يكى از او پرسيد كه شما چه مىكرديد؟ مىگفت كه- يك پيرمردى تقريباً بود، با يك عده از يك سوراخى بيرون آمد! از يك جايى كه جاى انسان نبود بيرون آمد- گفت؛ ما صبح كه مىشود مىرويم به تظاهر. زندگيشان اين بود و صبح مىرفتند تظاهر؛ مىرفتند كمك مىكردند به ملت. ما مرهون اينها هستيم. ما زندگيمان را اينها اداره مىكنند. اينها اداره كردند. اين جمعيت و امثال اين جمعيت؛ جوانها؛ جوانهاى دانشگاهى، جوانهاى ادارى، آنهايى كه پيوند با ملت داشتند، بازارى، كشاورز، كارگر، همه اينها. آن طبقه بالا به ما كارى نداشتند. حالا هم كارشكنى مىكنند و همه چيز مىخواهند.