«اصلاحات ارضى» كه ايشان كردند اين بود! يعنى امريكايى كه مىخواست- اين نقشه امريكايى بود براى اين ملتهاى اين طرف كه يكىِ آن هم ايران بود- يك نقشهاى بود براى اينكه بازار درست كنند براى امريكا. امريكا گندمش زياد بود، گاهى وقتها به آتش مىزدند، گاهى وقتها [به] دريا مىريختند؛ بهتر از اين چى بود كه زندگى ايرانىها را به هم بزنند و زراعت ايران را به هم بزنند و كشاورزى بكلى از بين برود! حالا يك مملكتى كه يك استانش كافى بود براى تمامش و باقىاش بايد به فروش برود، يك آذربايجان اگر چنانچه سابقاً بود و زراعت مىشد كافى بود براى همه ايران، مابقىاش بايد به فروش برود، به خارج برود، صادر بشود، حالا اين طور كه ملاحظه مىكنيد همه چيزش وارد مىشود از خارج!