کانَّه فرهنگ سایهای است از نبوت؛ و فرهنگیها سایهای هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آن طوری که ذی ظل عمل کرد. اینکه میگویم «سایه»، برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد؛ همان طوری که یک سایهای وقتی که میافتد روی زمین از یک شخص، حرکت، حرکت شخص است، و سایه به حرکت شخص حرکت میکند. اینکه سلطان را میگویند «ظل الله» این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم، تمیز میدهیم ما بین حق و باطل. ظل خدا- باید- وقتی «ظل الله» است که حرکتش حرکت خدا باشد؛ از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر اکرم «ظل الله» است؛ برای اینکه ... و مَا رَمَیتَ إذ رَمَیتَ و لَکِنَّ اللهَ رَمَی «۱» آنهایی که با تو مبایعه کردند یُبَایعُونَ الله «۲»؛ بیعت با پیغمبر بیعت خداست. چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد از خدا، و هر چه میبیند خدا، و فانی است در او. هر حرکتی پیغمبرها میکنند همانی است که مطابق رضای خداست. به حرکت او، به تحریک او حرکت میکنند. از خودشان حرکت ندارند؛ به تحریک او حرکت میکنند. شما هم، فرهنگیها هم، ظل انبیا باید باشید.