این روشنفکرها و نویسندهها و آزادیخواهها- نه همهشان، بسیارشان- یا توجه به این ندارند که این برنامهها و آزاد گذاشتن این جوانها و این دخترها و این پسرها برای اینکه هر کاری دلشان میخواهد بکنند، این چه به سر این مملکت میآورد؛ یا توجه ندارند؛ یا میدانند و اجیر هستند؛ دنبال همان هستند. فریاد میزنند آی آزادی از بین رفت! آی آزادی! خوب آزادی از بین رفت، چه شد؟ شرابخانهها محدود شده یا گرفته شده؛ مراکز فحشا را جلویش را گرفتند- حالا تمامش هم باز معلوم نیست، من نمیدانم حالا پاکسازی شده یا نه- دیگر نمیگذارند این دختر و پسر تو دریا بروند لخت شوند با هم چه بکنند. اینها آزادی را این میدانند! و همان آزادی میدانند که از غرب دیکته شده برای ما؛ نه پیش خودشان. پیش خودشان اگر این طور بود، این ترقیات مادی را نمیکردند. دیکته شده [است] برای ممالک استعماری این نحو آزادیها. این آزادیها آزادیهای وارداتی است و این بیانصافها، طرفدار به قول خودشان «حقوق بشر»، و این بیانصافهای به قول خودشان نویسنده- همهشان را نمیگویم، بعضیشان را- و این بیانصافها، آزادیخواهها، این نحو آزادی را برای ما تبلیغ میکنند و تاکید میکنند بر آزادیی که مملکت ما را به تباهی میکشد.