همه هستی ما را آنها ببرند و ما نفهمیم.
بلکه بسیاری از ما به اینکه دست آنها حالا کوتاه شده ناراحت بشوند! حتی از آنهایی که مدّعی روشنفکری هستند. این برای این است که فکر این روشنفکر- همه را نمیگویم، بسیاریشان- فکر این الآن، دیگر فکر یک انسان شرقی نیست؛ فکر یک انسان اروپایی است، مغزش این است، قلمش قلم اروپایی است این نمیتواند یک کسی که فکرش اروپایی است فکر بکند که ما خودمان هم یک چیزی هستیم؛ ما خودمان آدم هستیم. اصلًا خود آدمیتِ خودمان را اینها منکرند! میگویند، ما چیزی نیستیم؛ ما نرسیدیم باز به آنجا،