اینها از نظارت فقیه در امور میترسند. میگویند قدرتمند میشود فقیه؛ وقتی قدرتمند شد، هرج و مرج میشود، و عرض میکنم که- از آن مسائل که میگویند. لکن مضایقه ندارند که مثلًا یک قدرتی دست نخست وزیر باشد؛ یا قدرتی دست رئیس جمهور باشد؛ لکن معمِّم نباشد؛ غربی باشد، هر چه میخواهد باشد! منطق، تقریباً به حسب واقع این است، لکن صورت یک صورت دیگر است. ما میگوییم که شما میتوانید که یک اقلیت ده نفر، صد نفر، هزار نفری میتواند که حالا بگوید ملت رای داده است به جمهوری اسلامی، لکن باید جمهوری باشد، نه اسلامی؟ این «باید» یعنی چه؟ «باید این کار بشود! این «باید» [برای چیست؟] این صد نفر، هزار نفر، چه کارهاند که در مقابل یک ملت «باید» میگویند؟ مجلس خبرگان را مردم تعیین کردند؛ تهران بیش از دو میلیون به مرحوم آقای طالقانی رای دادند، بیش از دو میلیون به آقای منتظری رای دادند؛ قریب دو میلیون به دیگران رای دادند؛ یک میلیون و چه قدر به دیگران رای دادند، اکثریت آوردند؛ در شهرهای دیگر هم اکثریت آوردند؛ اکثریت قاطع آوردند؛ و دیگران در اقلیت بودند؛ حالا که در اقلیت واقع شدند این آقایان روشنفکر و این آقایانی که ادعای دمکراسی میکنند، حالا که در اقلیت واقع شدند، میخواهند که بگویند نه، رای اکثریت میزان نیست، باید منحل بشود!