من با تمام این جناحهایی که هستند و برای اسلام خدمت میکنند، چه جناحهای روحانی که از اول تا حالا خدمت کردهاند و چه جناحهای دیگر، از سیاسیون، از روشنفکرها که برای اسلام خدمت میکنند، من به همه اینها علاقه دارم و از همه اینها هم گلایه دارم. اما علاقه، باید هر مُسْلمی به اشخاصی، به گروههایی که برای اسلام خدمت میکنند- قلماً قدماً- برای اسلام خدمت میکنند، باید هر مسلمی، باید هر انسانی که ببیند اینها برای انسانیت، برای اسلام یعنی برای انسانیت- اسلام مکتب انسانسازی است، وقتی که انسان ببیند که گروههایی در خدمت انسان هستند، در خدمت انسانیت هستند، در خدمت اسلام که انسانساز است هستند، چاره ندارد الّا اینکه علاقه داشته باشد به آن. این اشکال نیست که علاقهمند است. از آن طرف گلایه هم هست از همه گروهها گلایه ارادتمندانه. اما آن گروههای روشنفکر و دانشگاهی و محصلین جدید و آنها- ایّدهم الله- آنهایی که خدمتگزارند برای اسلام- خداوند تاییدشان کند- من از آنها گلایه دارم برای اینکه میبینم که در نوشتههایشان، بعضی نوشتههایشان، اینها راجع به فقها، راجع به فقه، راجع به علمای اسلام، راجع به فقه اسلام، اینها یک قدری زیادهروی کردهاند، یک قدری حرفهایی زدهاند که مناسب نبوده است بگویند. اینها غرض ندارند. من میدانم که غالباً اینها که برای اسلام میخواهند خدمت کنند، نه این است که مغرض باشند و از روی سوء نیت اینها حرفی بزنند؛ اینها اطلاعشان کم است.