امروز صدام دوره افتاده است و از هر کس تقاضا میکند که یک اصلاحی پیش بیاید، حتی از گروههای منحرف و اشخاص منحرف، باز دامن آنها را میگیرد که آنها پیشنهاد اصلاح بکنند، و اما یک اصلاح امریکایی آنها نمیدانند که آن چیزی که در ایران است و آن معنایی که در ایران است و آن چیزی که در اسلام است اجازه نمیدهد که با یک موجودی که به صغیر و کبیر کشور خودش و کشور ما رحم نکرده است، اصلاح پیش بیاید. لفظ اصلاح یک امری است که صلاحیت ندارد بین مسلمانها و یک طایفهای که از اول به اسلام عقیده نداشتند و موسس آنها عَفْلَقی «۱» بوده است که به هیچ دینی از ادیان الهی اعتقاد ندارد. معنا ندارد که دولت اسلامی ایران با دولتی که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد، سر میز اصلاح بنشیند. ایران همان طور که سیلی زد به این موجود مفلوک، به سیلی زدن خودش و به پسگردنی زدن خودش ادامه میدهد تا اینکه آن چیزهایی که باید زیر بار بروند با فشار نظامی ایران و با فشار ملت ایران تحقق پیدا بکند. ملت ایران اگر میخواست که صلح امریکایی بکند، همان اول از امریکا جدا نمیشد و قطع روابط نمیکرد، و دستش را از ایران کوتاه نمیکرد، و جاسوسان او را بیرون نمیکرد. و امروز هم اگر دستش را به صلح امریکایی دراز کند، صدام و امثال صدام کنار میروند، لکن مستشارهای امریکایی وارد معرکه میشوند. ما نمیتوانیم صلحی را بپذیریم که طرح امریکایی دارد و صدام نمیتواند بپذیرد آن چیزهایی را که ما میخواهیم. کسی که ابتداءً برای اینکه سردار قادسیه باشد تصریح کرد که من به کشوری که مجوس هستند دارم حمله میکنم، و کشور ایران را مجوسی خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسیه خواند، و هیچ اعتقاد به اسلام و اخلاقیات اسلام نداشت، امروز هم در رادیو و هم در صحبتهای او دم از اسلام میزند. ...آنهایی که از ما میخواهند که با صدام صلح کنیم و به جنگ ادامه ندهیم، آنها صلح امریکایی میخواهند. بعضی از آنها سرتا قدمشان امریکایی است و از عمال شاه سابق بودهاند، و حالا اسلامی شدهاند و برای وطنشان و برای حفظ خون مردم وطنشان ناله میکنند و اشک تمساح میریزند.