تبلیغات زیادی که شما میدانید در همه بوقهای تبلیغاتی هست، اخیراً دیگر به اینجا رسیدهاند که از این راه تبلیغ کنند که صدام صلح طلب است و ایران قبول نمیکند. ایران که میگوید ما از آن راهی که داریم عقب مینشینیم، ببینید چه راهی را او میگوید، ایران چه میگوید. در عین حالی که میدانند باز هم نخست وزیر ما، رئیس جمهور ما، رئیس مجلس ما، وزیر خارجه ما، همه اینها تکرار میکنند که بیایند اشخاص ببینند که ما چه میگوییم، آیا ما صلح طلب نیستیم؟ صدام صلح طلب است؟! اگر یک دزدی آمد در خانه یک انسانی و اثاث او را یک مقداری غارت کرد و خانه او را گرفت و به آتش زد بعض اثاث او را، بعد بگوید که مردم بیایید ما را صلح بدهید. صلح بدهند که توی دزد یک قدری از خانه را داشته باشی و صاحبخانه هم یک قدری؟ توی دزد این ضررهایی که زدی، نادیده بگیرند؟ توی دزد این شرارتهایی را که کردی، نادیده بگیرند؟ اگر نادیده نگیرند، صلح طلب نیستند؟ اگر صلح به این معنا میگویند که ما کشوری که به آن حمله شده است، تجاوز شده است، دزدها آمدهاند و مقداری از منزل ما را، مقداری از خانههای ما را غارت کردند، آتش زدند، خراب کردند و جوانهای ما را کشتهاند، حالا میگویند ما سر جای خودمان هستیم، بیایید ای دنیا ببینید که ما صلح طلبیم، بیایید صلح بکنیم. خوب، ما هستیم در اینجا، اینجایی که با تجاوز آمدیم و گرفتیم، اینجا هستیم، لکن بیایید ما را صلح بدهید! این صلح را کدام انسان میتواند بپذیرد؟ این اسمش صلح هست اصلش؟ ایران که میگوید تا از خانه ما بیرون نروید، و تا جرمهایی که کردید، معلوم نشود که شما مجرم هستید و تا ضررهایی که به ایران زدید جبران نشود و حکم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، برای اینکه صلح بدون اینها یعنی یک مقدار از خاک ما دست آنها باشد و بعد بگویند گرفتیم این را و مال خودمان. این ضررهایی که به ایران وارد شده است که ضررهای انسانیاش بسیار با اهمیت و ضررهای مادیاش هم همین طور، این ضررها را زدیم، حالا بیایید صلح کنیم. یک مقداری از خاک ایران مال ما باشد و حدش را بیاوریم این ور آبادان مثلًا، حدش را قرار بدهیم خونین شهر، این صلح است؟!