مضحک این است که دولت ما پیشنهاد میکند که راه بدهید ما برویم با دشمنهای شما جنگ بکنیم و این را یکی از شرایط قرار میدهد، برای اینکه مایوس از شماست و شما باید شرط قرار بدهید و آنها میگویند که باید از هر چیزی که ما کردیم بگذرید تا راهتان بدهیم، آن هم چه راه دادنی. اینها مصیبت نیست که بر اسلام وارد است که یک جمعیت فداکار میخواهند بروند با دشمن عرب، با دشمن اسلام، با دشمن حرمین شریفین، با دشمن همه منطقه جنگ بکنند؟ خودشان که نشستند و بیتفاوت هستند، بلکه موافق هستند با آنها از ما رشوه میخواهند که راه به آنها بدهید که اینها بروند آنجا، برای آنها جنگ بکنند؟! مثل یک نفر غریق که دارد در دریا غرق میشود و یکی میرود نجاتش بدهد، میگوید: چه به من میدهی تا اجازه بدهم مرا نجات بدهی؟!
اینها، دولت عراق قضیه اسرائیل را بهانه قرار داده [اند؛] برای اینکه از چنگال انتقام و عدالت الهی فرار کنند. بهانه قرار دادهاند که بگوید شما اگر بخواهید ما اجازه بدهیم بروید و ما غریقها را نجات بدهید، باید از جنایاتی که به شما کردیم صرف نظر کنید و یک دولت، دو تا دولت، صلح باشند و متصالح باشند که وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. این غیر از این است که صُمٌّ بُکْمٌ عمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلوُنَ؟ مگر دولت ایران آن وقتی که شما به خیال خودتان قدرت داشتید، غیر از این حرفی میزند که حالا میگوید؟ این همان را میگوید. دو تا مطلب دیگری که بزرگان این کشور عنوان کردند و شرط قرار دادند، این از باب این است که از شما مایوس هستند. میگویند: شرط صلح، شرط صلح این باشد که راه بدهید تا برویم. آن شرطی را که شما باید با ما بکنید، بگویید ما به شرطی صلح میکنیم که شما بیایید از اینجا بروید. این، غیر از این است که تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهای نفسانی بسته است؟