صلح طلبی دشمن به منظور هجوم دوباره

سخنرانی در جمع مردم و مسئولین نظام (برکات میلاد و مبعث پیامبر)
بعد از ظهر ۱ دی ۱۳۶۲/ ۱۷ ربیع الاول ۱۴۰۴
صلح تحمیلی و حقیقی,
صلح طلبی دشمن به منظور هجوم دوباره

ایران گناهش چی هست که از آن ور صدام هجوم می‌کند آن طوری و آن طور جنایات را بر او وارد می‌کند و او تودهنی می‌خورد، بعدها می‌خواهد یک راه دیگری پیدا بشود. تا آن وقتی که هجوم می‌کرد و می‌گفت که این مجوسیها را ما می‌خواهیم چه بکنیم، ما همه مجوسی بودیم، همه ایران جزو مجوس بودند، همه فارس زبانها یعنی مجوس. تا آن وقتی که قدرت داشت این طور بود. آن روزی که برگشت و تودهنی خورد از مسلمین ایران، از آن روز شروع کرد به اینکه ما همه مسلمانیم، چرا با هم دعوا بکنیم؟ آخر شما آن صفحه صحبتهایشان را پهلوی هم بگذارید، آن روز می‌گوید اینها مجوس هستند، چه، ما می‌خواهیم برویم چه بکنیم، بگیریم اینجاها را چه بکنیم این عربستان، عربستان است باید ما بیاییم چه بکنیم، برای عربستان اسم می‌گذارند و نمی‌دانم اهواز را با «حای» «حُطّی» می‌نویسند و اینها. آن روزی که هجوم می‌کنند آن حرف را می‌زنند. امروزی که تودهنی خورده‌اند برای اینکه فرصت پیدا بکنند دوباره هجوم کنند، ادعا می‌کنند که آقا ما صلح طلبیم، هی صلح، صلح، صلح. و این مجامع عمومی نمی‌آیند بنشینند بگویند که آقا تویی که می‌گویی که صلح، چرا آن طور کردی؟چرا حمله کردی که حالا بگویی صلح بکنم؟