بهانه قرار دادن صلح

سخنرانی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش (عمق پیشرفتهای نظامی)
صبح ۲۲ خرداد ۱۳۶۱/ ۱۹ شعبان ۱۴۰۲ «۱»
صلح تحمیلی و حقیقی,
بهانه قرار دادن صلح

راجع به مسائلی که از اول گفتیم، همان مسائل هست. حالا ما قبول می‌کنیم از شما که بیایید بروید بیرون، قبول، بسم الله، تشریف ببرند. اما نه اینکه [با] رفتن بیرون، تمام شد قضیه. این یکی از چیزهایی است که ما می‌خواستیم. دو تای دیگرش مانده است که بُعد معنوی آن در نظر ماست، بُعد سیاسی آن در نظر ماست، نه بُعد مادی آن تا اینکه بگویید که غمض عین کنید، طلبی دارید از ما نگیرید. مگر ما می‌توانیم که صرف نظر کنیم از یک چیزی که جانی را به جنایت خودش تشویق می‌کند؟ ما باید جانی را در دنیا رسوا کنیم و جرمی که کرده است از او بگیریم تا این امور لا اقل، محدود بشود؛ اگر از بین نمی‌رود؛ لا اقل، محدود بشود. این طور نشود که هر کسی افسارگسیخته بریزد شهرهای دیگران را از بین ببرد و اموال مردم را غارت کند و آتش بزند و بعد هم بگوید خوب، بسیار خوب، حالا دیگر صلح می‌کنیم! این صلح نیست. این معنایش این است که نخیر، شما باید باج به ما بدهید تا ما با شما صلح کنیم و این امروز آن روزی نیست که شما این حرفها را می‌زنید.
شما دیگر این حرفها را باید کنار بگذارید. شما دیگر قدرتی ندارید که بتوانید یک همچو مسائلی را بگویید و شما خیال کنید که دیگران به شما تقویت می‌کنند. آن دیگران هم مثل شما می‌مانند. شما که مال خودتان بود، این طور از کار درآمد؛ یک جمعیت کمی این طور خرمشهر را گرفت، آنها که از خارج اجیر شما می‌خواهند بشوند، آنها برای شما نمی‌خواهند کار بکنند، برای خودشان می‌خواهند کار بکنند. آنها با یک فوت از بین می‌روند. بنا بر این، مساله این است که ما امروز که در اینجا مبتلا هستیم به یک همچو حزبی و در آنجا مبتلا هستیم به یک همچو رژیم فاسد؛ رژیم اسرائیل، ما در هر جبهه‌ حاضریم به اینکه جنگ بکنیم. اینجا که از خودمان است و جنگ می‌کنیم، آنجا هم از خود ما است. ما حاضریم، لکن راه دادن به ما برای رفتن، باید یک چیزی ما به شما بدهیم که شما راه بدهید! باید ما مجرم را دیگر کار نداشته باشیم! باید بنشینیم صلح کنیم دیگر با هم، دست به گردن هم بیندازیم که این همه آمدی جرم کردی! برای اینکه حالا می‌خواهی به من همراهی کنی، بیا یک چیزی هم به ما بده تا همراهی کنیم! نه، این مساله غیر عقلایی است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن یک چیزی است که شما باید التماس کنید که ما بیاییم برویم سراغ آن کار را بکنیم. ما داوطلب هستیم، شما باید از ما خواهش کنید که آقا بیایید با ما کمک کنید تا ما برویم جلوی این را بگیریم، اگر راست می‌گویید که با اسرائیل مخالفید و اگر مساله این نیست و با اسرائیل مخالف نیستید و می‌خواهید ما نرویم آنجا، شرط را این طور قرار می‌دهید که حالا بدون همه قیدی مصالحه کنیم، آن وقت شما تشریف بیاورید ببرید. آن هم «تشریف بیاورید» حرفی است، تا به صورت واقعی.