ما بايد دستمان را باز پيش ملت دراز كنيم؛ براى اينكه اين مستضعفين و اين بيچارهها و اين زاغهنشينها را نجاتشان بدهيم، بايد به ملت رجوع كنيم و ملت اين كارها را بكند.همهمان يعنى با هم، همهمان روى هم رفته دست به هم بدهيم كه يك وضع متوسطى براى اينها حاصل بشود، كه نه بىانصافى باشد نسبت به برادرهاى هم نوع شما. اينها را برادر خودتان حساب كنيد. كارگرها، كارگردانها را نوكر حساب نكنيد؛ برادر حساب كنيد، فرزند حساب بكنيد. حوايجشان را ببينيد چه [است]، براى اولادتان حوايجى اگر داشته باشد، هر چه بتوانيد برمىآوريد. اينها آن قدرها نمىخواهند. آن قدرى كه يك زندگى متوسطى، همچو نباشد كه هر چه را دست بگذارد نداشته باشد! اين اسباب اين مىشود كه خداى نخواسته يك وقت غير آن طورى كه ما فكر مىكنيم بشود.