بايد همه شما و همه ما با چشمهاى باز، دلهاى روشن به اين توطئهها نظر بكنيم و اين توطئهها را بشكنيم. و باز همه ما بايد همان نيرو را صرف كنيم، خدمت بكنيم؛ آن هم اوّل خدمت به مستضعفين، اوّل خدمت به زاغهنشينها، اينهايى كه ما مرهون آنها هستيم در پيشبرد اين نهضت. اين طبقهاى كه از همه چيز محروماند. و شما الآن گفتيد كه آب وقتى مىخواستند ببرند، از چقدرها متر راه مىبردند، شيلنگ مىكشيدند و محله «شيلنگآباد» شما گفتيد كه هست. براى اينها بايد همه كار بكنند. همه دست به هم بدهند كه خانه براى اينها درست بشود. چرا بايد در زمستان يك عايلهاى زير چادر؟ خوب، مىدانيد زير چادر، سرماى اينجا نمىتواند جوابش بدهد، اينها هيچ زندگى ندارند. ثروتمندها به داد اينها برسند. اينها ننشينند آن طرف و بگويند كه دولت بدهد، دولت هم بايد بكند، همه بايد انجام وظيفه بكنند. چرا نشستيد تا همجنسها، هم دينهاى شما، هم كشورهاى شما در اين زاغهها زندگى بكنند؟ با آن وضع فلاكت بار زندگى مىكنند. به داد اينها برسيد آقا. نبايد حالا مثل آن وقت باشد. يك دسته آن بالاها بنشينند و تفريح بكنند و پايشان را روى هم بيندازند و لَمْ بدهند و مبلهاى گرانقيمت و بخندند به اين جمعيتهاى زحمتكش، و با قلم خودشان بر خلاف مسير اينها و بر وِفْق خواستهاى ابَرقدرتها قلمفرسايى كنند؛ ننشينند اين كار را بكنند.
ما همه با هم باشيم، مملكت از خودتان است. همه بچه اين مملكت هستيد. پس چرا يكى به آن طرف مىكشد، يكى به اين طرف مىكشد؟