دوری جوانان از دنیا

نامه به آقای سید احمد خمینی (اندرزهای اخلاقی- عرفانی)
۲۶ تیر ۱۳۶۳/ ۱۷ شوال ۱۴۰۴
جوانان,
دوری جوانان از دنیا

نامه‌ای است از پدری پیر فرسوده، که عمر خود را به مشتی الفاظ و مفاهیم به پایان رسانده، و زندگی خویش را در لاک خویشتن تباه نموده، و اکنون نفس‌های آخرین را با تاسف از گذشته خود می‌کشد، به فرزند جوانی که فرصت دارد تا چون عباد الله صالحین در فکر رهانیدن خود از تعلق به دنیا که دام ابلیس پلید است، باشد.پسرم! از من گذشته یَشِیبُ ابْنُ آدم وَ یَشُبُّ فِیهِ خَصْلَتان: الحِرْصُ وَ طُولُ الْاَمَلِ.  لکن تو نعمت جوانی داری و قدرت اراده، امید است بتوانی راهیِ طریق صالحان باشی. آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کَلِّ بر خلق الله «۳» باشی که این از صفات جاهلان مُتنسِّک است یا درویشان دکان‌دار.

...پسرم! هیچ گاه دنبال تحصیل دنیا، اگر چه حلال او باشد، مباش که حبّ دنیا، گرچه حلالش باشد، راس همه خطایا است؛ «۲۰» چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیای حرام می‌کشد. تو جوانی و با قدرت جوانی که حق داده است می‌توانی اولین قدم انحراف را قطع کنی و نگذاری به قدم‌های دیگر کشیده شوی که هر قدمی، قدم‌هایی در پی دارد و هر گناهی- گرچه کوچک- به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را می‌کشد، به طوری که گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید بلکه گاهی اشخاص به ارتکاب‌ بعض کبائر به یکدیگر فخر می‌کنند و گاهی به واسطه شدت ظلمات و حجاب‌های دنیوی، مُنْکَرْ به نظر معروف، و معروفْ مُنْکَر می‌گردد.