تاسف از گذشت ایام جوانی

نامه اخلاقی به خانم فاطمه طباطبایی (پرهیز از استغراق در اصطلاحات)
آذر ۱۳۶۵/ ربیع الاول ۱۴۰۷ «۱»
جوانان,
تاسف از گذشت ایام جوانی

بدان که یک روزی خواهی بر جوانی که به همین سرگرمی‌ها یا بالاتر از آن از دستت رفت همچون من عقب مانده از قافله عُشاق دوست، خُدای نخواسته بار سنگین تاسّف را به دوش می‌کشی. پس از این پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است، به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جستجوی او- جلّ و علا- باش، جوانی‌ها و عیش و نوش‌های آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنّمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمی‌دارد تا- پناه به خدای تعالی- آخر ضربه را بزند. ولی یاس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است، «۹» و خدا نکند که معصیت کاری، مُبتلای به آن شود.