این همه مراکزی که اینها درست کردند برای فحشا، برای خوشگذرانی، این همین طوری حاصل شده. این قدر تبلیغاتی که برای این کار کردند، مجلاتشان، هم سمعی و هم بصری در این خدمت بود. رادیو تلویزیونشان، هم سمعی و هم بصری، مشغول این کار بود که این جوانها را از توی بازار، از توی بیابان که دارند خدمت میکنند، از توی ادارات برای خدمت بکشانند به آن مراکز فساد. دانشگاهی را بکنند یک موجود فاسد. اداری را بکنند یک موجود فاسد. اگر انسان چند دفعه رفت در این سینماهایی که بود و در این مراکز فحشا، زود عادی میشود به این امور. وقتی یک جوانی چند دفعه رفت در فلان مرکزی که مرکز فساد است دیگر نمیتواند نرود، میرود. جوانهای ما را که باید میدان رزم را اداره کنند این را بردند به اینجاهایی که موارد بَزم بود. اینها هم خیال کردند که اینها میخواهند که اینها عیش کنند و نوش کنند و امثال ذلک. مساله این نبود، مساله این بود که شما را از آن قوه فعاله که خدا برای شما ایجاد کرده است در مغز شما، در بدن شما، از این تهی کنند و یک موجود عیاشی که غیر از اینکه برود آن موارد و بنشیند و بگوید، بخندد و مشروب بخورد و چه بکند، غیر از این نباشد. نبادا یک وقت در فکر این بیفتد که نفت را از ما بگیرد. اینها همه نقشه است که ذخایر ما را ببرند. نفت تنها هم نیست، ایران ذخایر خیلی دارد. آنها هم اطلاع دارند از آن. کی میتواند جلو بگیرد از اینها؟ نسل جوان میتواند. نسل جوان است که میتواند جلو این فسادها را بگیرد. جلو این حملهها را بگیرد. اینها این نسل جوان را میخواهند مبتلا کنند یا به مواد مخدره یا به آن عیش و نوش که آن هم همان مواد مخدره است. مغز آنها را تهی کنند از آن چیزی که میتواند عمل بکند. مُهْمَلش بار بیاورند که دنیا را اگر آب ببرد این آدم را خواب میبرد. اگر دنیا به هم بخورد این آدمی که عادت کرد برود در آن مرکز و با فلان آدم غیر عادی چه بشود این دنبال او هست. چکار دارد که مملکتش را دارند میبرند. جهنم که میبرند! این طور بار میآورند ما را که همچه بیتفاوت، جوانهای ما را بیتفاوت بار میآورند که هر کاری بشود به من چه ربط دارد!