تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهایی که فساد اخلاق بیاورند، فساد عفت بیاورند. اسلام آن چیزهایی را که مخالف با مصالح ملت بوده است، آنها را نفی کرده. آنهایی که موافق با مصالح ملت است، آنها را اثبات کرده است. ما الآن این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر- در ممالک پیشرفته- از آنها استفادههای صحیح میشود، وقتی که آمده است در مملکت ما یا مملکتهای شبیه به مملکت ما، استفادههایی که از اینها میشود استفادههای فاسد میشود؛ مثلًا سینما. ممکن است که کسی در سینما نمایشهایی که میدهد نمایشهای اخلاقی باشد، نمایشهای آموزنده باشد، که این را هیچ کس منع نکرده؛ و اما سینمایی که برای فساد اخلاق جوانهای ماست، و اگر چند روز جوانهای ما در این سینماهایی که در این عصرْ متعارَف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا فاسد بیرون میآید، دیگر به درد نمیخورد ... و اینها میخواهند همین بشود. یعنی تمام برنامههایی که اینها درست کردهاند، برنامههای فرهنگی، برنامههای هنری، هر چه درست کردهاند استعماری است. میخواهند اینها جوانهای ما را یک جوانهایی بار بیاورند که به درد آنها بخورند، نه به درد مملکت خودشان بخورند؛ یا فاسد بشوند، یک عضو فاسدی بشوند. اگر یک مدتی این جوانها در این مراکز فسادی که اینها درست کردهاند و در اختیار جوانها گذاشتهاند ....
آن قدری که مراکز فساد در تهران- الآن بیشتر از کتابخانه است، بیشتر از مراکزی است که برای تعلیم و تربیت است- برای این است که میخواهند این جوانها به طرق مختلفه ... بیکاره و بیعار بار بیایند؛ دیگر در مقابل این استفاده جوهای خارجی نتوانند کاری [بکنند]؛ یعنی بیتفاوت باشند نسبت به آنها. این جوانهایی که تریاکی بار آمدهاند، هروئینی بار آمدهاند، شارب الخمر هستند، قمارباز شدهاند- عرض بکنم- در مراکز فساد و فحشا رفتند، اینها دیگر همان عیاشیها را تمام مقاصد خودشان میدانند و عالم هر چه بشود، آنها بیتفاوتند نسبت به آنها. و آنها میخواهند که این نسل جوانی که ممکن است یک ثروت بزرگی برای یک مملکت باشد و این مملکت را جلو ببرد، این نسل جوان را کاری بکنند که به عقب برگردد، یعنی چیزی بشود بیفایده؛ یک امر بیفایدهای، یک ثروت بیفایدهای برای مملکت بشود. این یکی از کارهایشان است که میکنند.