همین طور اطراف دریا. در وقتی که، موقعی که مردم به دریا رومی آورند، یکی از اموری که آنها دامن به آن میزدند همین اختلاطی بود که بین جوانها و زن و مرد بود. و این نه از باب این بود که اینها میخواستند به جوانهای ما مثلًا خوش بگذرد، بلکه از باب این بود که اینها را به تباهی بکشند. مراکزی که در آن مخدّرات از قبیل مشروبات و دستگاههای تخدیری دیگری بود الی ما شاء الله. در سینما جوانهای ما وارد میشدند، اگر چنانچه چند روز وارد میشدند عادت میکردند و سینما با آن صورتهایی که همهاش انحرافی بود، رادیوها همه انحرافی؛ مطبوعات از قبیل روزنامهها؛ از قبیل مجلّات؛ همه چیزهایی بودند که جوانهای ما را منحرف کنند.
و از جمله چیزهایی که باز مغزهای جوانها را مخدّر است و تخدیر میکند موسیقی است. موسیقی اسباب این میشود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل میشود به یک مغزی غیر آن [مغز] کسی که جدّی باشد. از جدّیت، انسان را بیرون میکند، و متوجه میکند به جهاتی دیگر. تمام این وسائلی که حالا این بعضیش بود، و الی ما شاء الله وسائل درست کرده بودند، همه برای خاطر این بود که ملت را از مقدّرات خودش غافل کند، و متوجه به جهات دیگر بکند، منحرف کند او را از مسائل روز که مبادا مزاحمش بشود. این یک برنامه بسیار مفصّلی بوده است که طرح شده؛ نه این است که مِنْ باب اتفاق مثلًا این مسائل واقع شده. نخیر، این یک طرحهایی است که آنهایی که طرّاح هستند طرح کردند، که این جوانها را به تباهی بکشند.