در طول مدت شاهنشاهی و خصوصاً در دو زمان اخیر، همه چیز و خصوصاً افکار جوانها را به عقب بردهاند به طوری که آنها که تحصیل کرده بودند و میخواستند بگویند ما متجدد هستیم، حتماً تجدد را به این معنا میدانستند که بیبند و بار باشند، و این معنا به واسطه تبلیغات داخلی و خارجی و روزنامهها چنان در ذهنشان متمرکز شده بود که تجدد یعنی همه چیز شکلش خارجی باشد و مثل اینکه غیر از این شکل زندگی کردن امکان ندارد..عمده این است که ما ذهن این جوانها و حتی پیرها و روشنفکرنماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و این طور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم و حتی اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم.