مبادا یکوقتی کم کاری بشود و ما نتوانیم، شما نتوانید مملکتتان را اداره بکنید. بعد بگویند اینها احتیاج به قیّم دارند؛ احتیاج به این دارند که یک کسی دیگر بیاید اداره کند مملکتشان را. باید همه دست به هم بدهید این مملکت را اداره بکنید، و همه دست به هم بدهید و این اقتصاد را سالم کنید و این چرخها را به راه بیندازید. کارخانهها به همت شما باید به راه بیفتند. وقتی که به راه بیفتند، منفعتش هم مال مملکت خودتان و خودتان است.