«اصلاحات ارضی» به امر دولت امریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای آنها فروش برود؛ یعنی زراعت ما به هم بخورد، ما محتاج بشویم. الآن هم که میبینید، که هر چی میخواهیم از خارج باید بیاید. زراعت ما این جور شد؛ زراعت ما را آن جور کردند. خوب، مردم ریختند، آن زارعین بیچارهای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند، ریختند به شهرها، به تهران. الآن تهران یک محالّ زیادی، چندین محل، حدود سی- چهل تاست که برای من نوشته بودند، محلههای کوخنشین، محلههایی که خانههای گِلی دارد که هیچ چیز ندارد که ده نفر عائله در یک چادر کوچکی در این زمستان سردْ زندگی باید بکنند؛ که آب ندارد؛ باید آب را از پنجاه- شصت پله بروند بالا، لب خیابان برسند- تو گودال منزلشان است- لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پلهها پایین برای بچههایشان. این چه شد؟ برای اینکه «اصلاحات ارضی» فرمودند! [با] اصلاحات ارضی به هم خورد اوضاع دهقانها. و وقتی که به هم خورد اوضاع آنها، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستانها. آمدند شهرستانها و این شد. وضع بیچارهها این طور شد. از آن طرف وضع زراعت ما به هم خورد.