حالا ما ببینیم وظیفهمان چیست. تا حالا انجام دادید وظایف اسلامیتان را- و خداوند به همه شما اجر عنایت کند- تا حالا همه با هم دست به هم دادید، جناح روحانی، جناح دانشگاهی، جناح بازاری، جناح اداری، جناح ارتشی- یک قشرشان البته همه دست به هم دادند و این دیوار بلندی که واقع شده بود بین ملت و آن چیزی که باید به آن برسد- و اسلام- آن را شکستید. خداوند به شما اجر عنایت کند. اما حالا تمام شده دیگر قضیه؟ ما حالا دیگر آسوده هستیم و هر کدام باید برویم سراغ کارهایمان یا خیر، آسوده نیستیم باز هم؟ باز هم بین راه هستیم؟ الآن ما باز محتوای اسلام را، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نکردیم. ما، همه ما رای دادیم به جمهوری اسلامی؛ صحیح. با رای تنها اسلام نمیآید. به حسب رسمیت، رسمیت مملکت ایران الآن جمهوری اسلامی است، به حسب رای همه مردم؛ اما محتوای اسلام باید در این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. فقط ما بگوییم جمهوری اسلامی و همه جهاتش غیر اسلامی باشد، این اسلام نمیشود که! آن هم سابق میگفت اسلام! معاویه هم داد میکرد اسلام! نماز جماعت هم میرفت میخواند، امام جماعت هم بود. خلفای بنی العباس هم بعضیشان از فضلا و علما بودند و بعضیشان- یا همهشان- هم نماز جماعت میخواندند و آداب صوری را عمل میکردند؛ لکن محتوای اسلام را اینها، محتوای قرآن را اینها میخواستند تهی کنند. اینها با اعمالشان میخواستند که یک اسلامِ منهای محتوا مثل حالا؛ اسلامِ منهای روحانیت اسلام منهای محتواست. محتوای اسلام را اینها دارند درست میکنند. اینها میخواستند که یک اسلامی [...] «اسلام را قبول داریم»؛ بله، اسلام اما الفاظ فقط! دیگر از حد لفظ نرود به محتوا.