همه باید دست به هم بدهیم. همه ما، همه قشرها، همه دانشگاهیها، همه تاجر و کاسب و- عرض کنم- کذا همه زن و مرد، همان طوری که تا حالا دست به هم داده بودیم و تا اینجا رساندیم، که موجب حیرت همه متفکرین شد، از اینجا به بعدش که مهمتر است باید دست به هم بدهیم تا این مراحل را بگذرانیم.
بعد هم نباید ما بنشینیم منتظر اینکه یک قشری کار را انجام بدهد. یک مملکتی است مال همهتان. آشفته هم هست. فقیر زیاد. بیکار زیاد. لکن ما باید بپرسیم ازشان که این فقر زیاد و بیکاری زیاد مال انقلاب است؟ چون شاه رفته است فقیر زیاد شده است؟ چون رژیم به هم خورده است بیکاری زیاد شده است؟ یا نه، یک مسئلهای است که الآن ما وارث آن خرابیها هستیم؟ دولت وارث آنها هست. یعنی خرابی را کردهاند و رفتهاند. دزدیهایشان را کردهاند و رفتهاند. قرضها را به بانکها گذاشتهاند و رفتهاند. از هر بانکی چند صد میلیون دلار قرض کردند و رفتند! الآن وقت این است که ما با هم باشیم. و بعد هم نباید ما بگوییم چرا او نکرد؟ باید بگوییم خودمان هم باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه باید بکنیم. همه هم وادار کنیم دیگران بکنند. اما اشکالتراشی و- عرض بکنم که- تزلزلی در نهضت ما بشود، امروز صلاح هیچ یک از قشرهای ملت نیست.