لکن ما حالا قدم اول را برداشتهایم. مثل اینکه یک مملکتی جنگزده باشد و اجانب در آن باشد، کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است.
قدم دوم، قدم سازندگی است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگی از حالا به بعد شروع میشود. هر جای این مملکت شما دست بگذارید خرابی هست. این ادارات دولتی را به واسطه اینکه اشخاصی که در راس بودند بسیارشان اشخاص غیر صحیح بودند، و همین طور وزارتخانهها و اشخاصی که در راس بودند اشخاصی نبودند که ملی باشند، ادارات دولتی را تقریباً باید گفت اینها خراب کردند.
و همین طور شما ملاحظه میکنید که وضع زراعت ما، که یکی از چیزهای بزرگ مملکت است و اقتصاد مملکت ما بسته به اوست، اینها به اسم «اصلاحات ارضی» از بین بردند و الآن کشاورزی شما ورشکسته است و شما محتاجید به اینکه از خارج همه چیزها را بیاورید. و همین طور مراتع ما را از بین بردند و به غیر دادند؛ به اسم ملی ملت را از آن محروم کردند، و دامدارهای ما از بین رفتند. این دامدارها، این کشاورزها، که در مَحالّ خودشان نتوانستند زندگیشان را ادامه بدهند رو به شهرستانها آوردند که اینجا یک کاری پیدا کنند. اینجا هم کاری صحیح نبوده است. خیر. از قراری که من شنیدهام در خود تهران محلههای بسیاری هست که این محلهها محلههای زاغهنشین، چادرنشین و امثال اینهاست که این بیچارهها در آنجا با وضع فلاکتباری زندگی میکنند.