همان طوری که آنها با تبلیغات خودشان در طول چند صد سال تقریباً این مطلب را در شرق بوجود آوردند که ما تا طرف غرب، تا طرف شمال نرویم، طرف شرق نرویم، کار نمیتوانیم انجام بدهیم. این یک باوری بوده است که نویسندهها [و] گویندگان آن وقت همه آنها در تعقیب این بودند. یک عدهای با اینکه حسن نیت داشتند، عقیدهشان این بود که باید این طور بشود. حالا هم خیلیها عقیدهشان این است که ما باید یک پیوندی داشته باشیم، با اینکه حسن نیت دارند. یک عده هم وابسته بودند، اجیر آنها بودند، برای اینکه این مساله را دامن به آن بزنند. حالا که یک مملکتی شده است که آن چیزی را که در نظر [کسی] امکان نداشت و هیچ کس احتمالش را نمیداد که امریکا را که دارای همه چیز هست، دارای قدرت اول دنیاست تقریباً، یک ملت کوچکی که آن همه تبلیغات کردند و آن همه وابستگی بایستد و امریکا را بیرونش کند- این مسئلهای بود که به نظر خیلیها امکانش نبود. من بر نخوردم به شخصی که بگوید که نه! میشود. یا ساکت بود، یا میگفت نمیشود.