ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که ایران داشت: یکی ذخیرههای مادی زیرزمینی، یکی هم ذخیرهها [یی] که عبارت از این جوانها بود- اینها هم از ذخایر ملت است دیگر- این هر دوی اینها را تباه دارد میکند و تباه کرد. اما مواد طبیعی را: نفتش را که آن طور داد و گازش را آن طور داد و دارد میدهد، و مراتعش را آن طور به قول خودش «ملی» کرد لکن به دیگران داد و جنگلهایش را به دیگران داد و همه اینها را داده به غیر. اینها اسناد به من نوشته بودند منتها نوشتهاش حالا پیش من نیست، نوشتهاش نجف مانده است. همه اینها را به غیر دادهاند. زراعتمان را که بکلی از بین برده است. بعد از سی سال دیگر که نفت- این طور اگر بدهند- تمام میشود! اگر به این طور دست و دلبازی نفت ما را به غیر بدهند، بعد از سی سال- چند سال دیگر تمام میشود. آن روزی است که نه ملت ما نفت دارد، نه زراعت دارد. اگر این آدم باقی باشد، بعد از سی سال دیگر یک ملت گدا! الآن نصف ملتْ گداست، آن وقت تمام ملت گدا خواهد شد! پشتوانه هیچ چیز ندارد. این را اگر مهلتش بدهید آقا، تمام حیثیات مادی و معنوی شما را از بین میبرد.