در اعصار سابق برسید، تا هر جا میخواهید جلو بروید، یک همچو موردی که تمام مراتع خوب ایران را به غیر داده باشند و به شرکتهای خارجی داده باشند [نمیبینید]. تمام شیلات ما را، شیلات ایران را، هم طرف جنوبش را، هم
طرف شمالش را، از دست مردم گرفتهاند و شرکتهای خارجی دارند اداره میکنند. میگوید- نوشتهاند- هفت هزار نفر در شمال کشته شده است تا شیلات را دولت ملی کرده- به اصطلاح خودش- و ضبط کرده و داده دست شرکتهای بزرگ. آن نفت ما، آن ماهیگیری و شیلات ما، آن مراتع ما، آن جنگلهای غنی ما. جنگلها را- شما خیال کردید- ملی کردن یعنی به نفع ملت! این لفظ است. ملی کردن مثل همان دروازه تمدنی است که میگوید. این هم یک لفظی است که القا میکنند، واقعیت ندارد. بعض از جنگلهای بسیار خوبی که چوبش برای همه چیز خوب است به یک شرکت رومانی دادهاند و آنها دارند میخورند.
ایشان در این نطقش گفته بود که سابقاً- پیش از این، یک چند سال پیش از این- ایران بین دو منطقه روس و انگلیس تقسیم شده بود و ما آمدیم و چه. آخر این حرفها [را] من نمیفهمم چطور او شعورش نمیرسد! یا میرسد و میخواهد این چند نفر را اغفال کند. پس چرا توی رادیو میگوید: ما ایران را نجات دادیم از این دو منطقهای؟! خوب شما چطور ایران را نجات دادید؟ شما که الآن مراتعتان را، یک مقداریاش را خانم انگلیسی «۶» با دارودستهاش دارند میخورند، یک مقداریاش را هم که امریکاییها و صهیونیستها دارند میخورند، یک مقدارش هم که خودتان و بچهها و زاد و رودتان «۷» دارید میخورید؛ این چه «ملی» شدنی است؟!