فتح یک کشوری آسان است نسبتاً، حفظ او مشکل است. شما دست به هم دادید همهتان- خدا همه را تایید کند- و ظلم را، دست ظالم را، دست ستمکاران را، دست خارجیها را از کشورتان قطع کردید. امروز نه شرق در اینجا دخالتی میتواند بکند و نه غرب؛ در حالی که در رژیم سابق اصل خود کشور به حساب نبود، منافع خارج حساب بود. امروز که شما هستید و خودتان هستید و کشور مال خود شما هست و منافع کشور از خود شما و از برادران شماست، بخواهید که آنها دیگر نتوانند رخنه کنند، استقامت باید بکنید، پایداری باید بکنید؛ پایداری به این است که هر کس در هر شغلی که هست آنجا را خوب عمل بکند. همان طوری که پاسدارها و ارتش ما در جبههها پایداریشان به این است که جنگ را خوب عمل بکنند و پیش ببرند. پایداری کشاورز این نیست که جنگ بکند، پایداری کشاورز این است که کشاورزیاش خوب باشد. پایداری بانکدارها این است که خوب عمل بکنند، و پایداری افرادی که پرسنل اداره مالیه هستند، آنها این است که خوب عمل بکنند، ناراضی درست نکنند. مردم این مردمی هستند که همه با هم دست به هم دادند و کشور را آزاد کردند، کشور را اسلامی کردند و کسانی که انحراف دارند درصدد اینند که ناراضی درست بکنند.