این طبیعت هم هست. آنهایی که فهمیدند که مقصد، مقصد الهی باید باشد و ما از خداییم و به او رجوع میکنیم؛ انّا للَّه وَ انّا الَیهِ راجِعُون. «۷» ما از خداییم. ما کاری انجام نمیدهیم، ما همان چیزهایی که خدا به ما داده است در راه خودش [میدهیم]. اگر مثل انبیا هم فرض کنید، یا در طریق انبیا هم باشیم، این کوردلی است که انسان خیال کند من یک کاری کردم. تو غرق نعمتهای خدا هستی. چشمت از خداست، گوشت از خداست، قدرتت از خداست، دستت از خداست، پایت از خداست، همه از اوست. من نمیتوانم اسمش را هم امانت بگذارم، باز یک نفسانیتی هست در کار. وقتی همه از او هست، در راه او اگر دادید کاری نیست، این چیزی که از خود اوست در راه خود او. اگر بنا باشد که ما این ارزش انسانی را ادراک بکنیم و این ارزش الهی را ادراک بکنیم، نباید متاثر بشویم از اینکه ما را در تنگنای اقتصادی قرار دادند. تنگنای اقتصادی، هر کاری بکنند راجع به دنیاست، راجع به طبیعت است. ما را در هجوم نظامی قرار بدهند، یکوقت خودشان مستقیماً، یکوقت با ایادیشان. ما نباید از این معنا اصلًا آزرده بشویم. چرا آزرده بشویم؟ ما مامور خدا هستیم و خدای تبارک و تعالی، همه نعمتها را به ما عطا فرموده است. و آن چیزهایی که عطا کرده، در راه او باید صرف بکنیم.